بیگ بنگ: نئاندرتال ها نزدیک ترین خویشاوند منقرض شده ی ما انسان ها هستند. بحث هایی وجود دارند که آیا آنها گونه ی متمایزی از نوع انسان (انسان های نئاندرتال) هستند یا یک زیرگونه از نوع انسان های  هوموساپینس می باشند. اقوام فسیلی ما که به خوبی شناخته شده اند، اما اغلب اشتباه گرفته می شوند در 200000 تا 30000 سال پیش در اوراسیا در عصر پليستوسين(یکی از دوران های زمین شناسی) زندگی می کرده اند.

آفریقایی های مدرن شمالی، رد پای ژنتیکی انسان های نئاندرتال را دارند و همچنین تصور می گردد که اجداد آنها با نزدیکترین خویشاوند شناخته شده ی انسان ها که منقرض شده(نئاندرتال ها) آمیزش داشته اند. گزارش شده در 17 اکتبر 2011، در مجله پلوس
آفریقایی های مدرن شمالی، رد پای ژنتیکی انسان های نئاندرتال را دارند و همچنین تصور می گردد که اجداد آنها با نزدیکترین خویشاوند شناخته شده ی انسان ها که منقرض شده(نئاندرتال ها) آمیزش داشته اند. گزارش شده در 17 اکتبر 2011، در مجله پلوس

به گزارش بیگ بنگ، شکل و شمایل نئاندرتال ها شبیه ما انسان ها بوده است، اگرچه آنها کوتاه تر و چاقتر بودند، استخوان های گونه شان زاویه دار بوده، لبه های ابرو هایشان برجسته تر و بینی هایشان پهن تر بوده است. اگرچه گاهی تصور می گردد که آنها لال و فاقد قدرت تعقل بوده اند، ولی دانشمندان کشف کرده اند که نئاندرتال ها از ابزارهایی استفاده می کرده اند، مرده های خود را به خاک می سپردند، می توانستند آتش را کنترل کنند و رفتارهای هوشمندانه ی دیگری داشته اند. این اعتقاد وجود دارد که نئاندرتال ها، انسان ها و احتمالا هوموساپینس های دیگر، برای مدت زمانی، کره ی زمین را با یکدیگر به اشتراک گذاشته اند.

اکتشاف

در سال 1856، یک گروه از شکارچیان، بقایای اسکلتی را در دره ی نیندر(Neander) در نزدیکی شهر دوسلدورف در کشور آلمان(همچنانکه واژه ی آلمان به معنای قوم و خویشاوند است) کشف کردند. در یک غار ِ سنگ های آهکی، آنها 16 قطعه استخوان را یافتند که شامل یک جمجمه بود. با تصور اینکه استخوان ها متعلق به یک خرس می باشد، شکارچیان آنها را به معلم محلی، “جان کارل فاهلروت” دادند. از طریق او، استخوان ها به دست دانشمندان رسید و سرانجام مشخص شد که آنها بستگان انسان های باستان می باشند. انتشار و محبوبیت کتاب چارلز داروین “خاستگاه گونه ها” در سال 1859،  به اطلاع رسانی درمورد این کشف کمک نمود. پس از آن روز در دره ی نیندر، تاکنون بیشتر از 400 استخوان نئاندرتال ها کشف شده است.

انسان های غارنشین اصیل

نئاندرتال ها در طول عصر یخبندان، زندگی می کردند. آنها اغلب برای محافظت خود از یخبندان، برف، و دیگر شرایط نامطبوع آب و هوایی در غارهای آهکی بیشمار اوراسیا، پناه می گرفتند. بیشتر فسیل های آنها در غارها کشف شده است، که منجر به این تصور عمومی شده که به آنها عنوان “انسان های غارنشین” را داده ند. همانند انسان ها، نئادرتال ها در اصل در آفریقا بوده اند اما مدتها قبل از انسان ها، به اوراسیا مهاجرت کرده اند. نئادرتال ها در سراسر قاره ی اوراسیا، در شمال، غرب، در بریتانیا، در بخش هایی از خاورمیانه تا ازبکستان زندگی می کردند. برآوردهای جمعیتی، اوج جمعیت نئادرتال ها را حدود 70000 نفر تخمین می زند، اگرچه برخی از دانشمندان عدد بسیار کمتری را در حدود 3500  نئادرتال ماده، بیان می کنند.

ساختار بدنی کوتاه و چاق آنها، از آنجا که گرما را در خود نگه می داشته، یک انطباق تکاملی با آب و هوای سرد داشته است. مطابق گفته ی موسسه ی سمیتسونین، بینی های پهن آنها، به مرطوب ساختن و گرم نمودن هوای سرد کمک می کرد، هر چند این ادعا هنوز مورد بحث می باشد. موزه ی تاریخ طبیعی آمریکا اظهار می کند که تفاوت های برجسته ی دیگر در انسان ها، قفسه ی سینه های قیفی شکل، لگن های فراخ تر و انگشتان قوی تر دست و پا می باشد. مغز آنها، نرخ رشد مشابه مغز انسان ها داشته و تقریبا هم اندازه ی مغز انسان ها یا کمی بزرگتر بوده است. حدود 1 درصد از نئادرتال ها دارای موی قرمز، پوست روشن و شاید کک مک  بوده اند.

مدت ها قبل، زمانی که احتمالا انسان ها با نئاندرتال ها آمیزش کرده اند، این جفت گیری احتمالا به ندرت به تولد فرزند می انجامید.
مدت ها قبل، زمانی که احتمالا انسان ها با نئاندرتال ها آمیزش کرده اند، این جفت گیری احتمالا به ندرت به تولد فرزند می انجامید.

برای مدت های طولانی، دانشمندان و مردم شناسان تصور می کردند که نئادرتال ها همانند شامپانزه ها از انسان ها سریع تر رشد کرده، زودتر بالغ می شدند و در سنین جوانتری می مُردند. با این وجود، در سال 2008، مجموعه مقالات منتشره ی فرهنگستان ملی علوم[آمریکا]، شواهدی را منتشر کرد که بالغ شدن انسان ها و نئاندرتال ها دارای نرخ رشد یکسانی می باشد.

ساختار های اجتماعی

نئاندرتال ها در دسته های خانوادگی زندگی می کردند. کشف اسکلت های پیر و تغییر شکل یافته ی نئاندرتال ها نشان می دهد که آنها از بیماران و افردی که نمی توانستند از خودشان مراقبت کنند، نگهداری می کردند. نئاندرتال ها به طور معمول تا حدود سِن 30 سال، عمر می کردند، هرچند برخی از آنها، تا سِنین بیشتری هم زندگی کرده اند. این مسئله مورد قبول می باشد که نئاندرتال ها، مردگان شان را دفن می کرده اند، هرچند این مسئله که آیا آنها استخوان های تراشیده شده را  به عنوان سنگ قبر بکار می بردند یا نه، بسیار مورد مناقشه است.

مشخص نیست که آیا آنها دارای زبان گفتاری بودند یا نه، ولی اندازه ی بزرگ و طبیعت پیچیده ی مغز نئاندرتال ها، احتمال این مسئله را تقویت می کند. نئاندرتال ها از ابزارهای سنگی مشابه و نه چندان پیشرفته تر با ابزارهایی که انسان های اولیه بکار می بردند مانند تیغه ها و بُرشزن های ساخته شده از ورقه های سنگی، استفاده می کردند. با گذشت زمان، آنها با استفاده از استخوان ها و شاخ ها ابزارهایی با پیچیدگی بیشتری ساختند. “ایوان هدینگهام” از موسسه ی پی بی اس نوا، اظهار می کند که نئاندرتال ها از نوعی چسپ و بعدها نوعی قیر برای چسپاندن سنگ های تیز به چوب های دستی استفاده می کرده و نیزه های شکاری قدرتمندی ساخته اند.

نئاندرتال ها توانسته بودند تا حدی آتش را کنترل کنند و حتی تصور می گردد که آنها قایق هایی ساخته و در دریای مدیترانه به آب انداخته باشند. نئاندرتال ها، در اصل گوشتخوار بودند و آب و هوای خشن، گاهی آنها را مجبور به آدم خواری می کرده است. با این وجود، اخیرا دانشمندان دریافتند که در واقع نئاندرتال ها تقریبا به طور منظم سبزیجات پخته را هم می خوردند.

پیوند دورگه ی انسان – نئاندرتال

احتمالا بیشترین جنبه ی مورد بحث درباره ی زندگی نئاندرتال ها در سال های اخیر این بوده که آیا آنها با انسان ها درآمیخته شده اند. با نظرات علمی گرفته از این باور که آنها قطعا با انسان ها آمیزش داشته اند تا این اعتقاد که این دو گونه به طور همزمان بر روی زمین زندگی نمی کرده اند، پاسخ سوال مبهم باقی می ماند. کارشناس نئاندرتال ها، “اریک ترینهاس” مدت هاست که فرضیه ی آمیزش نژادهای مختلف را ترویج می دهد، اما این نظریه زمانی بحث داغ محافل شد که در یک مطالعه در مجله ساینس که در سال 2010 منتشر شد، مشخص گردید که DNA نئاندرتال ها، 99.7 درصد با DNA انسان مدرن یکسان می باشد(DNA شامپانزه ها 99.8 درصد یکسان می باشد).

مقایسه اسکلت انسان های مدرن و اسکلت نئادرتال ها. عکس از کی.ماوباری، بازسازی: جی. ساویر و بی مالی, کپی رایت: ایان تاتیرسال.
مقایسه اسکلت انسان های مدرن و اسکلت نئادرتال ها. عکس از کی.ماوباری، بازسازی: جی. ساویر و بی مالی, کپی رایت: ایان تاتیرسال.

محققان پروژه ی ژنوم نئاندرتال ها دریافتند که به طور متوسط 2.5 درصد از ژنوم انسان های ​​غیر آفریقایی از DNA نئاندرتال ها تشکیل شده است. انسان های آفریقایی مدرن، به طور متوسط، ​​ هیچ درصدی از DNA نئاندرتال ها را ندارند. این اطلاعات می تواند فرضیه آمیزش گونه ها را تقویت کند زیرا به نظر می رسد که انسان ها و نئاندرتال ها با هم درآمیخته شده و فقط یک گونه ی انسانی که حاصل این آمیزش بوده از قاره ی آفریقا به قاره ی اوراسیا مهاجرت کرده است. انسان ها و نئاندتال ها ممکن است در فاصله ی زمانی نه چندان دور 37000 سال پیش، با هم آمیزش کرده باشند.

با این وجود، مطالعه ی سال 2012 توسط دکتر “ریچل وود”، منجر به شک و تردید هایی در مورد این نظریه شد. محققان استخوان های یافت شده از جنوب اسپانیا را مورد بررسی دوباره قرار دادند که قبلا با تکنیک های جدید تاریخ گذاری رادیوکربنی، مطالعه شده بودند. آنها کشف کردند که استخوان های نئاندرتال ها بیش از 50000 سال قدمت دارند. تصور نمی شود که انسان ها تا بیش از 42000 سال پیش در این منطقه مستقر بوده باشند، و این به معنی آنست که بعید می باشد انسان ها و نئاندرتال ها با هم زندگی کرده و آمیزش داشته باشند. اگر انسان ها و نئاندرتال ها باهم آمیزش نداشته باشند، ژنوم های مشابه در نئادرتال ها و انسانها می تواند در نتیجه ی آن باشد که هر دو گونه، از اجداد آفریقایی مشترکی تکامل یافته اند.- اما نتایج یک تحقیق ژنتیکی جدید در اوایل سال 2016 حاکی از آن است که انسان‌های امروزی و نئاندرتال‌ها حدود ۱۰۰ هزار سال پیش، یعنی زودتر از آن چیزی که پیشتر تصور می‌شد، با هم آمیزش می‌کرده‌‌اند.

انقراض

هیچکس دقیقا نمی داند که چرا نئاندرتال ها منقرض شدند و چرا انسان ها باقی ماندند. برخی از محققان  بر این باورند که تغییرات آب و هوایی تدریجی یا ناگهانی منجر به نابودی آنها شده است، در حالی که برخی دیگر، کمبود های غذایی را عامل انقراض آنها می داند. تعدادی از دانشمندان معتقدند که انسان ها، نئاندرتال ها را کشته اند. در این اوخر، فرضیه ای دیگری هم محبوبیت پیدا کرده است که می گوید نئاندرتال ها منقرض نشده بلکه با انسان ها آمیخته شده تا آنکه در نژاد انسان جذب شده اند.

مترجم : آرمان باریکان / سایت علمی بیگ بنگ

منبع: Livescience.com

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

3 دیدگاه

  1. سلام
    همیشه واسم سواله که با وجود شباهت ژنتیکی انسان و ape ها چرا واسه بررسی مفید بودن داروها از موش ها استفاده می کنند؟
    امیدوارم جواب سوال من رو بدین.
    با تشکر

    1. پرورش موش به مراتب ارزانتر و راحتتر هست، وقتی آزمایشی روی موش موفقیت آمیز بود روی این گروه و پس از آن روی انسان هم آزمایش میشود

  2. سلام و تشکر از سایت مفیدتون
    در
    من چند روز پیش از غار sterkfontein در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی که انسان homonaldi رو کشف کردن دیدن کردم و جای شماهایی که علاقهمند به علم هستید رو خیلی خالی میدیدم. واقعا این جور جاها که میراث انسانی هست رو از نزدیک باید رویت کرد که خیلی جالبه.

    براتون چند تا عکس غیر حرفه ای گرفتم که می خوام براتون بفرستم. فقط نمیدونم به چه آدرس ایمیلی بفرستم.
    البته اگر مایل باشین برایتون می فرستم.

    موفق شاد و سلامت باشین